test2
یکی از اصلی ترین دغدغههای رهبران و مدیران حوزه کسبوکار، تلاش برای افزایش بهرهوری و بهبود عملکرد و به عبارتی رستگاری کسبوکار بوده است. واقعیت این است که ارائه راهکارهای درست که منجر به افزایش بهرهوری، کاهش بهایتمام شده و افزایش رقابت پذیری کسبوکارها میگردد زمانی میتواند واقعگرایانه، قابل اجرا باشد که مبتنی بر یک شناخت دقیق و صحیح از مشکلات موجود باشد.
عارضهیابی به عنوان گام نخست در حل مشکلات کسبوکار، مورد توافق تمامی صاحبنظران و خبرگان این حوزه است. کسبوکار هم چون یک موجود زنده همواره نیازمند رهبری یکپارچه جهت رستگاریست. چنانچه این موجود زنده با ناکارآمدی روبرو شود نیاز به درمان دارد. اما لازم است این درمان بر پایه یک تشخیص صحیح از بیماری استوار باشد، البته تشخیص بیماری نیمی از راه درمان است. تشخیص درست و کشف دقیق عارضه میتواند زمینه ساز ارائه راهکارهای منطقی و با احتمال موفقیت بالا باشد.
عارضهیابی بدون یک مدل مفهومیکه همه اجزای تشکیل دهنده کسبوکار و چگونگی تعامل آن ها با یکدیگر را تعیین و تبیین کند ممکن نیست.
اجرای عارضهیابی کسبوکار، یک فرایند چند مرحلهای از تشخیص تا عمل را در بر میگیرد که این فرایند با تشخیص علائم و نشانهها با عملکرد ضعیف، آغاز و در نهایت ارتباطات منطقی را بین آن علائم و عملکرد کسبوکار ایجاد میکند.

[ضرورت عارضهیابی]
تمامی کسب و کارها برای بقا در بازار رقابت، ناگزیر به تغییر فرایند ها و رویه های گذشته و بهسازی عناصر سازنده خود با شرایط جدید هستند. پس ضرورت دارد تا کلیه فرایندها و عملیاتی که منجر به خلق ارزش افزوده و ثروت در کسب و کار نمی شود، شناسایی و حتی الامکان حذف گردد.
عارضهیابی به عنوان گام نخست در حل مشکلات کسبوکار، مورد توافق تمامی صاحبنظران و خبرگان این حوزه است. کسبوکار هم چون یک موجود زنده همواره نیازمند رهبری یکپارچه جهت رستگاریست. چنانچه این موجود زنده با ناکارآمدی روبرو شود نیاز به درمان دارد. اما لازم است این درمان بر پایه یک تشخیص صحیح از بیماری استوار باشد، البته تشخیص بیماری نیمی از راه درمان است. تشخیص درست و کشف دقیق عارضه میتواند زمینه ساز ارائه راهکارهای منطقی و با احتمال موفقیت بالا باشد.
عارضهیابی بدون یک مدل مفهومیکه همه اجزای تشکیل دهنده کسبوکار و چگونگی تعامل آن ها با یکدیگر را تعیین و تبیین کند ممکن نیست.
اجرای عارضهیابی کسبوکار، یک فرایند چند مرحلهای از تشخیص تا عمل را در بر میگیرد که این فرایند با تشخیص علائم و نشانهها با عملکرد ضعیف، آغاز و در نهایت ارتباطات منطقی را بین آن علائم و عملکرد کسبوکار ایجاد میکند.
[انواع مدلهای استاندارد عارضهیابی کسبوکار]
انجام یک عارضهیابی موفق در سازمان نیازمند یک برنامه جامع است که تابع مدلهای زیر باشد:
- مدل چرخه دمینگ PDCA
- مدل بنیاد اروپایی مدیریت کیفیت EFQM
- مدل کارت امتیازی متوازن BSC
- مدل کاهش استراتژیک هزینه و بهبود عملکرد SCR&PI
- مدل ویس بورد Weisbord
- مدل بالدریج BCG
- مدل شش سیگما Six Sigma
- مدل مک کینزی McKinsey (7S)

برای آغاز «رستگاری در کسب و کار» باید یک گزارش ۳۶۰ درجه از وضعیت موجود مشتری داشته باشیم. کارشناسان متخصص و ارزیابان مجرب ما متناسب با نوع صنعت مشتری، پس از «درک کامل» همه ابعاد و ویژگی های کسب و کار، آنرا در «چهار بُعد» «توصیف» می کنند. خروجی این ارزیابی همه جانبه، یک گزارش جامع و 360درجه از همه ابعاد درونی و بیرونی بیزنس است که اطلاعات کمی و کیفی آن «تحلیل» شده و حالا می توانیم نیازهای واقعی را «تشخیص» دهیم و اولویت بندی کنیم. نهایتا راهکارهای مطلوب و ایده آل برای سازمان، در قالب سناریوهای استراتژیک پیشنهاد و «تجویز» می شود.
[مدل اختصاصی مورد استفاده ما]

انجام یک عارضهیابی موفق در سازمان نیازمند یک برنامه جامع است که تابع مدلهای زیر باشد:
- مدل چرخه دمینگ PDCA
- مدل بنیاد اروپایی مدیریت کیفیت EFQM
- مدل کارت امتیازی متوازن BSC
- مدل کاهش استراتژیک هزینه و بهبود عملکرد SCR&PI
- مدل ویس بورد Weisbord
- مدل بالدریج BCG
- مدل شش سیگما Six Sigma
- مدل مک کینزی McKinsey (7S)

[مدل اختصاصی مورد استفاده ما]
متدولوژی BEM در حال حاضر تنها در اختیار مشاوران بانیک قرار دارد و ابزاری است که در فاز نظارت و ارزیابی فرایند مشاوره بانیک باید استفاده شود. اما در مواردی به تناسب نوع درخواست کارفرما، نسخههای اختصاصیسازیشده آن جهت ارزیابی اولیه برمبنای خوداظهاری و مصاحبه با مدیران ارشد سازمانها نیز تا به حال مورد استفاده قرار گرفته است.
نهایتا هدف ما از ارزیابی برند، آسیبشناسی و نیازسنجی عمیق و ۳۶۰درجه کسبوکاری است که قصد دارد از خدمات بانیک استفاده کند. این به ما و به کارفرما کمک میکند تا به درک متقابلی از نیاز موجود و ابعاد آن دست یابیم و راهکارها را بر اساس فوریت و ضرورت، به صورت علمی و منطبق بر آخرین نسخه متامدل بانیک ارائه کنیم.


هدف از بکارگیری مدل ارزیابی کسب و کار [BEM 360] شناخت وضعیت موجود کسب و کار و علل قرار گیری کسبوکارها در این وضعیت و شناسایی فرصت های بهبود و تعیین تکلیف امکان ادامه فعالیت بصورت بهینه خواهد بود.
- تعیین وضعیت موجود کسب و کار در کلیه ابعاد
[توضیح اینکه در صورت موجود بودن اسناد مدون در سازمان، به تشخیص کارفرما می توان آن اسناد را پس از راستی آزمایی از سوی مشاور به عنوان «وضعیت موجود» در نظر گرفته تا در زمان و هزینه صرفه جویی حاصل گردد.]
- توجیه پذیری ادامه فعالیت و یا راه اندازی مجدد کسبوکار
- ارائه راهکارهای مشخص با در نظر گرفتن کلیه ابعاد کسبوکار جهت ادامه فعالیت و یا راه اندازی مجدد
- تدوین الزامات موردنیاز جهت ادامه فعالیت و یا راه اندازی مجدد کسبوکار
- تدوین برنامه عملیات بر اساس راهکارهای بهبود شناسایی شده، شرایط کسب و کار و وضعیت بازار